بررسی زوایای ناشناخته پیوند میان علم نورشناسی و نجوم در دانشگاه تهران

بررسی زوایای ناشناخته پیوند میان علم نورشناسی و نجوم در دانشگاه تهران

لینک وبسایت: پژوهشگران دانشگاه تهران در پژوهشکده تاریخ علم با انجام یک پژوهش تازه به بررسی زوایای ناشناخته ای از پیوند میان علم نورشناسی و نجوم در تمدن اسلامی پرداختند.



به گزارش لینک وبسایت به نقل از دانشگاه تهران، آرزو اقرلو، دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران در پژوهشی که در قالب رساله ای با عنوان «علم مناظر در شرح تذکرة النصیریة فتح الله شروانی؛ تصحیح، ترجمه و تحقیق» با راهنمایی حنیف قلندری انجام داده است، نشان داده است که توجه به آثار ابن هیثم، دانشمند بزرگ قرن پنجم هجری/یازدهم میلادی، در دوران متأخر اسلامی بر خلاف تصور رایج، کمرنگ نبوده و شواهدی از خوانش دقیق و بهره برداری از آثار او وجود داشته است.
قلندری، استاد راهنمای این رساله در رابطه با انجام این تحقیق اظهار داشت: «نورشناسی (یا علم مناظر) در طبقه بندی علوم دوره اسلامی، به پیروی از گذشتگان یونانی ایشان، یکی از زیر شاخه های ریاضیات است که در آن، دو نظر اصلی درباره‌ی ابصار (چگونگی دیدن) مطرح می شد: یکی نظریه‌ی هندسه دانان که دیدن را ناشی از خروج پرتو بصری از چشم می دانسته اند و دیگری نظر طبیعی دانان که دیدن را نتیجه‌ی نقش بستن تصویر اجسام روی چشم می دانستند. ابن هیثم، یکی از مشهورترین دانشمندان دوره‌ی اسلامی، در کتاب المناظر خود به اهمیت مطالعه نور اشاره نموده است. از ین جهت، او را اولین کسی می دانند که مطالعه دیدن را به بررسی خصوصیت های نور مرتبط کرده است. آثار ابن هیثم، بنابر شواهد بسیار، در بین دانشمندان اسلامی چندان مؤثر نبوده است و شواهد تاریخی نشان داده است که تعداد اندکی از متأخران مسلمان، آثار نورشناسی او را خوانده اند و محتوای آنرا در یافته اند، اما نتایج این رساله نشان داده است که توجه به آثار ابن هیثم، در دوران متأخر اسلامی بر خلاف تصور رایج، کم رنگ نبوده و شواهدی از خوانش دقیق و بهره برداری از آثار او وجود داشته است.»
عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران، در رابطه با لزوم و اهمیت انجام این تحقیق اظهار داشت: «اهمیت این پژوهش در آن است که کشف ارتباط میان آثار دانشمندان گذشته، یکی از وظایف اصلی مورخان علم است. این کار بسیار دشوار است، چونکه در نوشته های گذشته سیستم ارجاعی مشخصی وجود نداشته و یافتن این ارتباطات به آسانی ممکن نیست. رساله حاضر، توانسته است نشان دهد که چطور اندیشمندان سده های مختلف، با فاصله های زمانی زیاد، در موضوعی واحد به یکدیگر پیوند خورده اند. در این مطالعه، ارتباطی میان یک دانشمند قرن پنجم (ابن هیثم)، یک دانشمند قرن هشتم (کمال الدین فارسی) و یک دانشمند قرن نهم (فتح اللّه شروانی) کشف و تحلیل شده است؛ پیوندی که حول محور ارتباط میان نورشناسی و نجوم شکل گرفته است.»
قلندری اضافه کرد: «موضوع اصلی رساله بررسی قسمتی از رساله‌ی شرح التذکره‌ی شروانی است. او اثری برجای گذاشته که از بسیاری جهات متفاوت با سایر شروح مشابه است. اهمیت رساله‌ی شروانی در این است که او بخشی مستقل را به بحث در باره‌ی نورشناسی اختصاص داده و نشان داده است که مباحث اپتیک می توانند در فهم و تحلیل پدیده های نجومی نقش اساسی داشته باشند. چنین نگرشی پیشتر در متون نجومی کمتر دیده می شد و همین خصوصیت رساله، آنرا به منبعی ممتاز در تاریخ علم بدل کرده است. آن چه این اثر نجومی را از آثار مشابه خود متمایز می کند، آن است که در این کتاب، فصلی جداگانه درباره‌ی رابطه نورشناسی و نجوم آمده است. شروانی اعتقاد دارد چیزهایی در علم مناظر گفته می شود که منجم رصدگر از دانستن آنها بی نیاز نیست. در اینجا از ابزار اپتیکی سخنی به میان نیامده است، اما نویسنده در باره پدیده های نجومی صحبت می کند که توجیه اپتیکی دارند و در نتایج رصد مؤثرند. مهم ترین مسأله ای که مؤلف این رساله درپی روشن کردن آنست، بزرگ تر دیده شدن ماه و خورشید در افق است. این سؤال از دوران یونانیان مطرح بوده است و بطلمیوس (سده دوم میلادی) در کتاب مَجِسطی، که مهم ترین منبع نوشته های نجومی در سده های میانه است، این پدیده را ناشی از انبوه بخار در لایه های نزدیک به افق می دانست، اما اشکال جدی در این توضیح وجود داشت: اگر این استدلال درست بود، باید اجرام آسمانی در بالای سر بزرگ تر دیده می شدند، حال آن که چنین نیست. ابن هیثم و شماری از دانشمندان اسلامی به این اشکال توجه داشتند، ولی در متون نجومی به تفصیل به آن نپرداختند. نوآوری شروانی این بود که این مباحث را به شکل منظم گردآورد و در یک فصل مستقل به بررسی برهان های مختلف پرداخت، آنها را نقد کرد و قوت و ضعف هر یک را آشکار ساخت. همچنین، این رساله روشن ساخته است که شروانی در سنتی علمی قرار داشته که می کوشید مرز میان هیأت و نورشناسی را به هم نزدیک کند و آنها را بعنوان علومی مکمل درنظر گیرد.»
وی ضمن اشاره به یافته های این تحقیق، اظهار داشت: «این پژوهش همینطور نشان داده است که شروانی نگاهی گسترده تر و منسجم تر برگزیده است. او نه فقط مساله بزرگ تر دیده شدن اجرام در افق را بررسی کرده، بلکه به تحلیل سایر مباحث اپتیکی در رابطه با هیأت هم پرداخته است. ازاین رو می توان رساله او را مفصل ترین شرح تذکره در رابطه با نورشناسی دانست.»
قلندری در پایان، این رساله را از نظر تاریخ علم، مهم برشمرد و اظهار داشت: «بازسازی جایگاه واقعی ابن هیثم در سنت علمی متأخر اسلامی؛ آشکار کردن نقش عالمان ایرانی-اسلامی همچون شروانی در انتقال و بسط مباحث اپتیکی؛ تحلیل دقیق یک متن دست نویس که برای اولین بار به صورت کامل بررسی شده است؛ کشف ارتباط میان آثار دانشمندان سده های مختلف (پنجم، هشتم و نهم هجری) و نشان دادن پیوند میان نورشناسی و نجوم و در نهایت توجه به پیوند میان شاخه های مختلف علوم در دوره ای که تقسیم بندی علوم هم چنان منعطف بود، از نکات اساسی است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.»
آرزو اقرلو، نگارنده این رساله هم، اظهار داشت: «این پژوهش برای اولین بار، بخش اپتیکی رساله‌ی شروانی را به صورت کامل بررسی و تحلیل کرده و نشان داده است که بر خلاف تصور پیشین، آثار ابن هیثم در دوره های متأخر بی تاثیر نبوده و نمونه های روشنی از استناد مستقیم به آنها در دست است. همچون مهم ترین نتایج این مطالعه، شناسایی ارجاع مستقیم شروانی به رساله ای کمتر شناخته شده از ابن هیثم با عنوان فی رؤیة الکواکب است. این ارجاع که در قسمتهایی از شرح¬التذکره دیده می شود، یکی از معدود نمونه های شناخته شده استفاده از این اثر ابن هیثم است و تابحال توجه محققان تاریخ علم را به خود جلب نکرده بود. بدین ترتیب، پژوهش حاضر توانسته است منبعی تازه از تأثیرگذاری ابن هیثم را به جامعه علمی معرفی نماید.»
اقرلو اضافه کرد: «از دیگر نکات برجسته در رساله شروانی، ارجاعات دقیق و امانت دارانه به منابع است. او نه فقط به ابن هیثم و اثر مشهور او المناظر اشاره کرده، بلکه از دیگر آثار این دانشمند همچون فی الضوء و فی کیفیة الأظلال هم نام برده است. افزون بر این، او از اندیشمندانی چون کمال الدین فارسی، قطب الدین شیرازی، سید شریف جرجانی و نظام اعرج نیشابوری یاد کرده و منابع را با ذکر دقیق نام مؤلف، عنوان کتاب و فصل مربوط آورده است. چنین رویکردی، علاوه بر ارزش علمی، نشان دهنده سنتی پژوهشی در بین عالمان ایرانی است که به دقت در نقل و امانت داری علمی اهمیت می دادند.»
بطور خلاصه قلندری، استاد راهنمای این رساله در ارتباط با انجام این مطالعه عنوان کرد: نورشناسی (یا علم مناظر) در طبقه بندی علوم دوره اسلامی، به پیروی از گذشتگان یونانی ایشان، یکی از زیر شاخه های ریاضیات است که در آن، دو نظر اصلی درباره‌ی ابصار (چگونگی دیدن) مطرح می شد: یکی نظریه‌ی هندسه دانان که دیدن را ناشی از خروج پرتو بصری از چشم می دانسته اند و دیگری نظر طبیعی دانان که دیدن را نتیجه‌ی نقش بستن تصویر اجسام روی چشم می دانستند. در این مطالعه، ارتباطی میان یک دانشمند قرن پنجم (ابن هیثم)، یک دانشمند قرن هشتم (کمال الدین فارسی) و یک دانشمند قرن نهم (فتح اللّه شروانی) کشف و تحلیل شده است؛ پیوندی که حول محور ارتباط میان نورشناسی و نجوم شکل گرفته است. او نه فقط به ابن هیثم و اثر مشهور او المناظر اشاره کرده، بلکه از دیگر آثار این دانشمند همچون فی الضوء و فی کیفیة الأظلال هم نام برده است.
1404/06/25
11:41:10
5.0 / 5
9
تگهای خبر: ابزار , سیستم
این پست لینک وبسایت را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۵
لینک دوستان لینك وبسایت
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

Link website